۱۳۹۱ فروردین ۲۷, یکشنبه

رد کردن مودبانه

دو روزی میشه که یه سایت کامپیوترِ جدید، با 10 تا کامپیوتر رو راه اندازی کردن.
از دیروز شروع کردم روش نرم افزار نصب کنم تا کلاسایی که لازم دارن ازش استفاده کنن.
امروز یه سفارش نرم افزار جدید گرفته بودم و سریع رفتم بالا تا شروع کنم به نصب.
که یهویی دیدم سر و کله ی همکارم با قیافه ای مستاصل پیدا شد.
گفت: "استاد ... اومده میگه sql من درست کار نمی کنه، نمی دونم گفت فلان گزینه رو نداره، یادم نیست چی گفت، من بهش گفتم 5 دقیقه دیگه میام، بیا ببین چی می گه، من که نفهمیدم"
برعکس خیلی موارد نمی دونم چرا از دستش کفری نشدم که بابا من اینجا دارم رو اینا کار می کنم، خب تو هم یه دستی برسون، فقط بهش گفتم باشه تو برو من میام ببینم چی می گه.
رفتم پایین، یه کم با سیستمش سر و کله زدم، به راه نیومد و بعد طی یه ترفندِ درست و درمون، کلا از کاری که می خواست بکنه بی خیالش کردم.
می خواست کابل ویدئو پروژکتور رو که به یه رابط به همراه کابل مونیتور به مونیتور وصل شده بود را، در بیاره، بزنه رو دو تا کامپیوتر اون ورتر. که این گزینه با این جواب که کابل نمی رسه رد شد.
بعد گفت بزنم رو کامپیوتر پشتی. ازش پرسیدم خب چطوری می خواید کار کنید؟ گفت به بچه ها می گم اونا انجام میدن. و اون هم با این پیچش رد شد که مونیتور شما تصویر رو نشون میده و موس و کیبورد سیستم پشتی کار می کنه و عملا کار قابل انجام نیست و به این ترتیب، راه حل دومش رو هم کنسل کردم و فقط شماره سیستم هایی رو که مشکل داشت گرفتمو از کلاس دراومدم و گفتم اگه تایمی پیدا کردم، طی هفته درستشون می کنم.
اینم از رد کردن مؤدبانه و بدون دلخوری امروز من ;)

هیچ نظری موجود نیست: