۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

افطار...

عاشقِ لحظه های افطارم؛
عاشقِ ربنایِ پخش نشده ی شجریانم؛
عاشقِ اذانِ مؤذن زاده ی اردبیلی ام؛
عاشقِ چیدنِ سفره ی افطارم،
وقتی مامان از خستگی خوابش برده ...

خدایا!
این لحظه های نابِ عاشقی رو از من نگیر ... .

هیچ نظری موجود نیست: